اين يادداشت را به مناسبت يكصدمين روز تنفيذ دكتر روحاني نوشتم كه به عملكرد ايشان و يارنش در 100 روز نخست حوزه سينما مي‌پردازد.

تا 24 ساعت ديگر دولت يازدهم به يكصدمين روز فعاليت خود مي‌رسد و قرار گرفتن در اين مقطع زماني فرصت مناسبي فراهم مي‌آورد تا همچون كوهنوردان لحظه‌اي درنگ كنيم، به پشت‌سر نگاهي بيندازيم و مسير طي شده را يك‌بار ديگر مرور كنيم.

بدون شك در جاده فرهنگ و هنر هنوز به قله‌هاي مورد‌نظر دست پيدا نكرده‌ايم، اما از مناظري كه در طول حركت تماشا كرده‌ايم، نمي‌توان چشم پوشيد. دستاوردهايي كه در همين مدت براي حوزه فرهنگ به دست آمده، آنقدر زياد است كه در اين يادداشت نمي‌گنجد، با اين حال مي‌توان گريزي به فضاي سينما - به عنوان هنر تأثيرگذار با گستره مخاطبان چند ميليوني - زد و رويدادهاي خوش اين دوران را به علاقه‌مندان هنر هفتم نشان داد. پيش از هر چيز به حضور حجت‌الله ايوبي در مصدر رئيس سازمان سينمايي كه شخصيتي توأم با آرامش دارد، بايد اشاره كرد كه با انتخاب مديران متخصص به عنوان همكاران خود در بخش‌هاي مختلف از طيف‌ها و سليقه‌هاي متنوع نشان داد به دنبال تحول بزرگ و ارتقاي شأن واقعي سينما است. او در نخستين حركت خود قفل خانه سينما را باز كرد تا چتر همدلي بار ديگر روي اهالي سينما باز شود، شوق اين حركت به قدري بود كه سينماگران در همه انجمن‌ها و اصناف با حضور حداكثري نمايندگان خود را - حداقل تا امروز - معرفي كنند. انتخاب عليرضا رضاداد به عنوان مشاور ارشد موجي از خشنودي در ميان اهالي سينما ايجاد كرد، اما زماني اين رضايت به سطح حداكثري خود رسيد كه رضاداد - با تجربه چند ساله در برگزاري جشنواره فيلم فجر و جشنواره كودك - به عنوان دبير جشنواره سي‌و‌دوم نيز معرفي شد. او هم با درايت در معرفي همكاران باتجربه در شاخه‌هاي مختلف نويد برگزاري رويدادي بزرگ و نزديك به استانداردهاي واقعي به مشتاقان داد.
حضور محمدرضا جعفري جلوه در جايگاه مديريت بنياد سينمايي فارابي هم نشانه ديگري بر تحولات بزرگ در حوزه سينما دارد. او كه پيش‌تر به عنوان معاون سينمايي سال‌ها سكان سينماي ايران را در دست داشته، مصمم است با تعريف‌هاي تازه و طرح‌هاي نو ساختار فارابي را مورد بازنگري قرار دهد و به زيرساخت‌هاي سينما بپردازد.
انتخاب محمدمهدي طباطبايي‌نژاد به عنوان مديرعامل مركز گسترش سينماي مستند و تجربي را هم بايد از تصاوير زيباي سه ماهه گذشته برشمرد، تصويري كه پيش از همه از سوي مستندسازان - به عنوان راويان حقايق روزگار - ثبت شد و آن‌ها را خشنود كرد، گواه اين ادعا پيام تبريك مستندسازان است كه اميدوارند اين مركز به جايگاه واقعي خود برسد و از مناسبات گذشته كه به جاي توجه به جوانان و سرمايه‌گذاري روي كشف استعدادهاي جديد بر پروژه‌هاي بي‌ربط ميلياردي متمركز بود دوري جسته و به مركز واقعيت گسترش سينماي مستند و تجربي بدل شود.
پيش از اين بارها از سوي وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي و نيز رئيس سازمان سينمايي بر نقش پدرانه مديران در سينما تأكيد شده و مشخصاً از تقويت سينماي ايران در چهار سال آينده سخن به ميان آمده است، در واقع قرار است موفقيت‌هاي سينماي ايران در داخل و خارج از كشور تداوم يافته و به مرزهاي جديدي وارد شود.
به نظر مي‌رسد مديران جديد براي رسيدن به قله‌هاي موفقيت راهی طولاني در پيش رو خواهند داشت، اما موانع و مشكلات نبايد سينماي ايران را از مسير رسيدن به اين قله‌ها دور كند. توجه به مسائلي همچون ارتقاي كيفي آثار توليدي سينماي ايران به جاي افزايش كمي، گسترش سالن‌هاي سينما با پراكندگي جغرافيايي مناسب و بازسازي سالن‌هاي فرسوده، تربيت نيروهاي متخصص به فناوري روز در جهت ارتقاي كيفيت فني آثار سينمايي، توجه به ژانرهاي از ياد رفته و كمتر پرداخت شده به جاي رشد بي‌رويه آثار نازل كمدي و خانوادگي و... ، فتح بازارهاي منطقه‌اي و حركت به سوي استانداردهاي جهاني، توجه بيشتر به شبكه خانگي در جهت نيل مخاطبان به تماشاي آثار داخلي و مبارزه با قاچاق، سرمايه‌گذاري مناسب و علمي روي آثار فاخر، تعامل بيشتر با تلويزيون، حمايت از سينماگران دورافتاده از فيلمسازي و مسائلي از اين دست مي‌تواند سينماي ايران را شكوفا كرده و دوران طلايي سينماي ايران را در سال‌هاي پس از انقلاب اسلامي رقم بزند. شايد سه سال و 9 ماه در ظاهر مدت زمان زيادي به نظر برسد اما همچون 98 روز گذشته به سرعت خواهد گذشت و آنچه مي‌ماند برگ‌هاي كارنامه مديران است كه در معرض قضاوت و داوري باقي خواهد ماند. اميدواريم برگ‌هاي اين دوران با نمره‌هاي خوب پر شود.